بارها شده است كه فيلمهاي ترسناك را تماشا كردهايم ولي در عمق دلمان باورمان بر اين بوده است كه اين فيلم نميتواند واقعي باشد. در واقع اين تنها راهي است كه ميتواند ما را به ديدن ادامه فيلم تشويق كند، اما هميشه اين باور حقيقت ندارد! در شمال ايران كلبهاي مخوف و مرموز وجود دارد كه باعث شده است كه حتي محليهاي اين منطقه به آن نزديك نشوند.
در جنگل اسرارآميز هفتدغنان در نزديكي بندر انزلي و صومعه سرا، در استان گيلان، منطقهاي قرار دارد كه سالهاست مقصد ماجراجويان و گردشگران بيشماري است. محليان صداهاي زيادي از اين جنگل شنيدهاند و ميگويند، بهتر است تا شب نشده اين منطقه را ترك كنيد. اگر براي تجربه وحشت و دلهره به اين ناحيه سفر كردهايد، به قسمت شرقي روستا برويد، جايي كه هوا ناگهان سنگينتر ميشود و وجود كلبهاي متروكه و پرماجرا كه افسانههاي محلي زيادي در دل آن گنجانده شده و به كلبه وحشت انزلي معروف است، به سنگيني اين فضا ميافزايد. در ادامه اين مطلب از مجله اينترنتي دلتا قصد داريم بيشتر با اين كلبه كه در محوطه بيروني روستاي هفت دغنان واقع شده است آشنا شويم.
داستانهاي كلبه وحشت انزلي
در سال ۱۳۶۵، براي اولين بار چهار پسر به اين روستا رفته و تصميم ميگيرند كه برخلاف تمام حرف و حديثهايي كه راجع به كلبه وحشت شنيده بودند، شب را در اين كلبه كه مقصد گردشگري وحشت است، بمانند. شب هنگام دو نفر از اين چهار پسر به خاطر اتفاقي نامعلوم از كلبه وحشت انزلي پا به فرار ميگذارند، اما متاسفانه دو نفر ديگري كه در آن جا ميمانند، به سرنوشت غم انگيزتري دچار ميشوند. گويا يكي از آنها در همان كلبه از ترس، جان خود را از دست ميدهد كه دليل آن هنوز هم مشخص نيست و ديگري كه زنده مانده بود، ديوانه ميشود و هرگز ديگر به حالت عادي خود برنميگردد.
اين اتفاق تنها مورد مشكوك اين كلبه نيست! افراد ديگري نيز به آن وارد شدهاند. بعد از ۴ سال، اين بار ۳ دختر بودند كه به روستاي هفت دغنان آمدند. اين ۳ دختر به سمت كلبه وحشت انزلي رفتند، ميگويند كه دو روز بعد مردم محلي، دختري را در اطراف كلبه پيدا كردهاند. دختر شوكه شده بود و از ترس ميلرزيد! بالاخره افرادي آمدند و وارد خانه شدند و دو دختر ديگر را در حالي پيدا كردند كه جانشان را از دست داده بودند. علت مرگ هر دو، سكته و مرگ آني تشخيص داده شده بود. گفتهها حاكي از آن است كه چشم هر دو به نقطه مشخصي خيره شده و باز مانده بود. پس از اين اتفاق، اين كلبه توسط پليس محلي تخليه و تحت تدابير امنيتي قرار ميگيرد. از آن زمان كسي اجازه ندارد كه به اين كلبه وحشت نزديك شود و يا از آن ديدن كند.
حرفهايي كه در مورد اين كلبه وحشت گفته ميشود بسيار دور از ذهن است اما طبق نظر بسياري از محليها، واقعيت دارد. البته بايد توجه داشت كه هيچگونه اسناد يا شواهدي كه به طور حتم اثبات كند كه داستانهاي اين كلبه واقعا اتفاق افتاده است، وجود ندارد. در هر صورت، درستي اين ماجرا نيازمند تحقيقات و مطالعه بيشتر و گستردهتري ميباشد. به نظر شما اين كلبه واقعا مرموز و خوفناك است؟
پيشنهاد مطالعه: مطلب “محافظت يك ساله واكسن مدرنا از بدن” را در مجله دانستني دلتا بخوانيد.
همچنين بخوانيد:
خانه نيما يوشيج، سراي پدر شعر نو
اتاق فرارهاي تهران؛ جايي براي تجربه هيجان
با مجله گردشگري دلتا همراه باشيد .